خودداری
خودداری بیماران و درمانگران
مثال:
بیمار و درمانگر هر دو زنان جوانی هستند. بیمار هر بار که به اتاق درمان وارد میشود نه تنها مایل است که با درمانگر دست بدهد، بلکه همراه خود خوردنی هم میآورد، مانند شکلات یا آب. درمانگر مطمئن نیست که آیا جلوی چنین رفتارهایی را باید گرفت یا خیر.
نکته آموزشی:
آنچه به عنوان اصل خودداری در چهارچوب درمانی روانکاوی سنتی(فروید، 1919؛ گِلاور، 1925؛ لوِنستین،1951) مطرح شده است که هدفش “ارضا نکردن” بیمار برای جلوگیری از کاهش تداعی ها و ‘آلوده’ نکردن انتقال است نه تنها از گذشته (فِرِنزی و رَنک ، 1925؛ فِنیکل، 1939) بلکه در حال حاضر در روانکاوی معاصر زیر سؤال رفته است(باکال، 1981؛ وُلف، 1976 ) . استدلال معاصر این است که چنین حرکتی از جانب درمانگر نه تنها ممکن است باعث تطبیق و یا خشم بیمورد بیمار شود بلکه میتواند از شکلگیری یک ‘جو عادی’ که تسهیل کننده ی بروز انتقالهای خودانگیخته و هم¬سازی شده است جلوگیری کند. در ضمن باید تاکید بیت من و فوناگی( 2013) را نیز در نظر گرفت که خیلی از مواقع بیماران آنچه را قادر نیستند ذهنی کنند، صرفاٌ می توانند اجرا کنند ، و در نتیجه ما نباید از این راه آنها برای انتقال اطلاعات درونیات خویش به دیگرى جلوگیری کنیم.
▪️دکتر تورج مرادی
سئوکار به چه کسی میگویند؟
سئوکار کیست؟ سئو کار حرفه ای، کارشناس یا متخصص سئو کیست؟ اگر از یک سئوکار بپرسید که شغل او چیست احتمالا دچار کمی مکث شده و در حال کلنجار با خود برای پرسش به سوال شما می شود. احتمالا بعد از اینکه جواب سوال شما را با جمله "من یک سئو کار هستم" بدهد، با نگاه عجیب شما رو به رو می گردد. بیشتر
در بعضی مواقع نیز آنها ممکن است پاسخ ساده تری به این شکل به سوال شما بدهند: "من در زمینه برنامه ریزی سایت ها برای گرفتن رتبه بالاتر در گوگل فعالیت می کنم." با این پاسخ بسیاری از افراد قانع شده و در ذهن خودشان این کار را بسیار جالب تصور می کنند. اما موضوعی که در این گونه مواقع ذهن سئوکاران را درگیر می کند اینست که آیا آنها می بایست به همین پاسخ کوتاه اکتفا کنند یا موارد بیشتری را درباره سئو به طرف مقابلشان بگویند. بسیاری از سئو کارها توضیح درباره کار خود را به یک مسئله چالش بر انگیز تبدیل می کنند. اما اگر همه ما خوب دقت کنیم می بینیم که هر کسی در هر شغلی که فعالیت می کند اگر بخواهد دقیقتر درباره کار خود توضیحاتی دهد، احتمالا همه ما که در آن کار سر رشته ای نداریم دچار سردرگمی می شویم و از یک جا به بعد اصلا متوجه حرف های طرف مقابلمان نخواهیم شد.
همراه ما باشید در ادامه این مطالب
غفلت شده ولی مقصر
مثال:
بیمار دختر 21 ساله و مجرد. بعد از توضیح چندین مثال که چگونه مورد غلفت عاطفی از طرف مادر و پدر قرار میگیرد، با گریه ابراز میکند که احساس میکند مثل یک بچه ی سر راهی با او رفتار شده و گاهی که واقعاً شک میکند به آن ، از مادر می پرسد: “منو از توی جوب پیدا کردید؟” و مادر در پاسخ گفته: “اَه خستهام نکن دیگه، چقدر غر میزنی”. درمانگر میگوید: “داشتن همچون احساسی خیلی باید دردناک باشه”. بیمار بیشتر گریه میکند ولی بعد میگوید: “شاید من توهم دارم یا من زیادی حساسم”.
نکتهآموزشی:
در تعامل بالا بین درمانگر و بیمار می بینیم که درست بعد از اینکه درونیت بیمار توسط درمانگر بازتاب یافت، بیمار نگاه بیرونی از خود (نگاه مادر: تو دیوونهای) را اتخاذ میکند. در اینجا درمانگر میتواند پیگردی توسط عقب گرد کردن را انجام دهد و توالی همین چند لحظه را به بیمار نشان دهد و سپس با هم بفهمند چه باعث این تغییر نگاه و تطبیق شده است؟ چه عاملی باعث برگشت به دفاعهای قدیمی یا روشهای خود تنظیمی قدیمی در عرض چند ثانیه میشود؟ بفهمند که چه باعث شد که او حمایت سالم را رها کند.
▪️دکتر تورج مرادی غفلت شده ولی مقصر
کاغذ دیواری سبک کلاسیک
سبک کلاسیک همان سبک سنتی غربی است که یاد آور سبک مجلل قرن های ۱۸ و ۱۹ میلادی می باشد هر چندکه امروزه این سبک کمی رنگ و بوی معاصر گرفته است.
در این سبک، همه چیز بر محور ایجاد آرامش برای تمام گروهای سنی می چرخد.برجسته ترین ویژگی آن نظم و تقارن است، چیدمان از قائده و قانون پیروی می کند. نحوه چیدمان ثابت و قابل پیش بینی است، از ویژگی های دیگر سبک کلاسیک دلپذیری و جذابیت است و معمولا فضاهای با دکوراسیون کلاسیک دارای شکوه و جلال خاصی هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با ما در فروشگاه اینترنتی سه خط تهران تماس بگیرید.
با برخی ازبیمارانی که جلسه را بدون مکالمه مستقیم با درمانگر معلق می کنند ممکن است لازم باشد برخلاف قانون معمول رفتار کرد و با آنها تماس حاصل کرد و اتصال درمانی را اقلاً تلفنی تجدید کرد. چنین بیمارانی کسانی هستند که به فعالیت بیشتر درمانگر در نگهداشتن رابطه نیاز دارند، چرا که خود به اندازه کافی، با وجود اتحاد درمانی، قادر به نگهداشتن آن نیستند. گاه دیده شده است که چنین فردی در خانوادهای زندگی میکند که به محض اینکه تغییری در او حاصل می شود و به سمت استقلال روانی گام برمی دارد، خانواده او را به سمتِ وابستگیها، در هم آمیختگی خانوادگی و تشویق او به قطع درمان میکشانند.
انسجام حیاتی خانوادگی
مثال : بیمار مشکلات عدیده¬ای با عزت نفس دارد. خویشتنِ بیش وابسته او قبل از درمان، آنقدر شکننده بوده که گاه هنگام تنهایی در خانه، صدای مادرش رامی شنیده که او را صدا می زده است. او تصمیم خود مبنی بر قطع درمان را به صورت ناگهانی در جلسه ای که پس از فوت پدرش تشکیل شد، به صورت جدی مطرح می کند.
نکته آموزشی:
همیشه قطع زودرس درمان دلیل موجهی دارد. گاه به دلیل ناشایستگی درمانگر برای درمان یک فرد خاص و گاه به دلیل نیاز مبرم بیمار به برگشت ونگهداری از یک انسجام درونیِ روانیِ قبلی که حیاتی است مرتبط است. در مثال بالا ، مانند بسیاری از خانواده های بیش وابسته، پس از فوت یکی از والدین یا افراد خانواده، مابقی لازم دارند که بیشتر به یکدیگر ‘بچسبند’. بنابراین رشد یکی از افراد خانواده، به تنهایی، می تواند برای انسجام گروهی و حیاتی چنین خانواده ای تهدیدکننده باشد و آنها لزوماً مستقیم و غیرمستقیم نسبت به ادامه رواندرمانی بیمارمخالفت می کنند. این همبستگی خانوادگی از نیروی قوی، پنهان و عمیقی برخوردار است که ممکن است حتی برای بیماری که در حال دریافت رواندرمانی هست نیز، به سادگی قابل رؤیت نیست. این جریان عمیق خود به تنهایی، حتی بدون مخالفت خانواده، کافی است تا بیمار را به سمت برگشت به شبکه ادغامی گذشته اش سوق دهد. به این صورت است که ممکن است ناگهان ما با فردی روبرو شویم که می خواهد درمانش را قطع کند.
درچنین وضعیتی، می توان به چند برخورد اندیشید. یکی آنکه در مورد مسأله سیستمی خانوادگی چه راه حل هایی وجود دارد. مثلا، پیشنهاد خانواده درمانی یا مداخله سیستمی توسط درمانگری دیگر می تواند ارائه شود. به طور مثال، یکی از افراد خانواده بیمار که از ادامه رواندرمانی وی حمایت می¬کند با یک خانواده درمانگر تماس بگیرد.
دیگر آنکه در نظر داشته باشیم که گاه ممکن است چنین بیش وابستگی هایی، ابعاد سایکوتیک داشته باشند و شاید وابستگی افراد خانواده به یکدیگر بتواند از بروز سایکوز فردی برخی از آنها، جلوگیری کند. در مثال بالا، فراموش نکنیم که این فرد گاه هذیان شنوایی داشته است. بنابراین این واقعیت را در نظر داشته باشیم که شاید پای شعوری درونی که از انسجام فرد حمایت می کند در میان باشد. به طوریکه او می داند کِی باید درمان خود را قبل از عمیق تر شدن و رسیدن به لایه های سست و غیر قابل برگشت خویشتن ، قطع کند. بنابراین با توجه به این دیدگاه، ما می توانیم تصمیم او را به چالش نکشیم و بگذاریم که درمان مدتی سطحی تر شود تا او انسجام درونی خود را دوباره احیا کند و سپس شاید درمانش را ادامه داده و عمیق تر شود .یا اینکه به همان جایی که درمان او را رسانده، اکتفا کنیم و اجازه دهیم او از پیشرفت هایی که در زندگی اش کرده، استفاده کند.
▪️دکتر مرادی