غفلت شده ولی مقصر
مثال:
بیمار دختر 21 ساله و مجرد. بعد از توضیح چندین مثال که چگونه مورد غلفت عاطفی از طرف مادر و پدر قرار میگیرد، با گریه ابراز میکند که احساس میکند مثل یک بچه ی سر راهی با او رفتار شده و گاهی که واقعاً شک میکند به آن ، از مادر می پرسد: “منو از توی جوب پیدا کردید؟” و مادر در پاسخ گفته: “اَه خستهام نکن دیگه، چقدر غر میزنی”. درمانگر میگوید: “داشتن همچون احساسی خیلی باید دردناک باشه”. بیمار بیشتر گریه میکند ولی بعد میگوید: “شاید من توهم دارم یا من زیادی حساسم”.
نکتهآموزشی:
در تعامل بالا بین درمانگر و بیمار می بینیم که درست بعد از اینکه درونیت بیمار توسط درمانگر بازتاب یافت، بیمار نگاه بیرونی از خود (نگاه مادر: تو دیوونهای) را اتخاذ میکند. در اینجا درمانگر میتواند پیگردی توسط عقب گرد کردن را انجام دهد و توالی همین چند لحظه را به بیمار نشان دهد و سپس با هم بفهمند چه باعث این تغییر نگاه و تطبیق شده است؟ چه عاملی باعث برگشت به دفاعهای قدیمی یا روشهای خود تنظیمی قدیمی در عرض چند ثانیه میشود؟ بفهمند که چه باعث شد که او حمایت سالم را رها کند.
▪️دکتر تورج مرادی غفلت شده ولی مقصر