سایت خبری همه چی نیوز

ما در همه چی نیوز همراه شما عزیزان هستیم

سایت خبری همه چی نیوز

ما در همه چی نیوز همراه شما عزیزان هستیم

تعداد نیروها و ادوات جنگیِ عراق اینقدر زیاده که همگی به وحشت افتادیم

تعداد نیروها و ادوات جنگیِ عراق اینقدر زیاده که همگی به وحشت افتادیم.

مثل لشکر مورچه ها هستن، همگی مسلح و آماده ی هجوم، تعداد تانکها قابل شمارش نیست.

اگر قصد حمله کنند احتمالا بیش از ۱۰ دقیقه نمیتونیم مقاومت کنیم،

خدایا به داد ما بی پناهان برس.


اخبار وحشتناک لحظه به لحظه بیشتر میشه.

بعلت اینکه جاده های آبادان اشغال شدن، مردمی که قصد فرار از آتش جنگ دارن، پیاده و عده ایی هم سواره بقصد رسیدن به ماهشهر به بیابان برهوت زدن.

خبر رسید عده ایی از تشنگی و عده ایی بر اثر بمباران هواپیمای دشمن کشته شدن.

هر لحظه خبر شهادت تعدادی از مردم آبادان بگوش میرسه و دل ما خون و خونتر میشه، یه خانواده بصورت جمعی بر اثر اصابت گلوله توپ به شهادت رسیدن .

چند نفر از کسانیکه روی جاده ی آبادان ماهشهر توسط عراقیها اسیر شده بودن، با استفاده از تاریکی شب از دست عراقیها فرار کردن.

تعریف میکنند که چندتا از عراقیها بوسیله ی تیراندازی مستقیم، ماشینها را متوقف و مردم بیدفاع و غیرنظامی را به اسارت درآوردن.

تعریف میکنند که یه دخترخانم جوان هم در میان اسیران بوده و عراقیها او را از بقیه جدا میکنند و همین امر باعث میشه مردان ایرانی بشدت اعتراض کنند. یکی از کسانیکه اعتراض شدیدی میکنه و حتی به عراقیها حمله ور میشه،

اسمال یخی بوده.

 اسمال یخی، همون یخ فروشِ تنومندی که چندتا خالکوبی روی بازوها و سینه اش داره، عربده کشان عراقیها را تهدید میکنه و نسبت به دختر ایرانی که اسمش معصومه آباد است و حالا اسیر شده غیرت شدیدی نشون میده و عراقیها هم حسابی کتکش میزنند.

نگفتن که عاقبت اسمال چی شد آیا زنده موند یا کشته شد؟

در میان این اخبار تلخ و دلهره آور، خبر رسید بچه ها یه نفربر عراقی را توی خرمشهر به غنیمت گرفتن و آوردن آبادان.

آب شهر بکلی قطع شده.

با اون پسر ریش حنایی که حالا خیلی باهم دوست شدیم و اسمش محمد کلانتر است و پدر و خواهرش هم در آبادان مانده اند رفتیم خونه شون.

پدرش، مختار کارگر پالایشگاه است و خواهرش هم بعنوان امدادگر به مجروحان کمک میکنه.

خونه ی کارگری کنار دیواره پلیتی(۷) پالایشگاه دارند.

عمومختار خیلی پرحرارت و قویدل است.

سیگار هُما میکشه و لابلای دودی که به هوا میفرسته، همراه با هیجان و حماسه ی زیاد از جنگ کازرون و بوشهر و دلیران تنگستان تعریف میکنه و خیلی مطمئنه که دهن صدام را خرد میکنیم.


        -----------------------------------------------

(دیواره پلیتی پالایشگاه: برای حفاظت از تاسیسات پالایشگاه دورتا دور این مجموعه ی عظیم را بوسیله ی ورقهای کرکره ی فلزی پوشانده بودن. آبادانیها به این ورقه ها میگفتن پلیت.)

عزت نصاری:

نبض یک خمپاره     قسمت ۱۶



#عزت_الله_نصاری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.